جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برتاس: (تعداد کل: 3)
برتاس
[بَ] (اِخ) نام یکی از مبارزان و دلیران. (برهان). بقول نظامی در داستان اسکندر و روس نام پهلوانی بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به برطاس شود.
برتاس
[بَ] (اِخ) نام شهری است در حدود روس. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به برطاس شود.
برتاس
[بَ] (اِخ) برطاس. نام ولایتی است از ترکستان و در آنجا پوستین خوب میباشد و آن از پوست روباه آنجاست در نهایت پاکیزگی و لطافت و آن پوستین را نیز برتاس میگویند. (آنندراج) (برهان). رجوع به برطاس شود :
ای شیر فلک روبه برتاسی تو
جمشید ملک غلام نحاسی تو.سوزنی.
ای شیر فلک روبه برتاسی تو
جمشید ملک غلام نحاسی تو.سوزنی.