جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بدنامی: (تعداد کل: 1)

بدنامی

[بَ] (حامص مرکب) اشتهار ببدی و رسوایی و بی آبرویی. (ناظم الاطباء). سوءشهرت. شهرت زشت. رسوایی. ننگ. مقابل خوشنامی. (یادداشت مؤلف) :
بدلش اندر آمد از آن کار درد
ز بدنامی خویش ترسید مرد.فردوسی.
بدرد کسان صابری اندر و تو
ببدنامی خویش همداستانی.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص116).
بدنامی سخت بزرگ حاصل شد. (تاریخ بیهقی چ...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.