جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدقلقی: (تعداد کل: 1)
بدقلقی
[بَ قَ لِ / قِ لِ] (حامص مرکب)بدخویی. بدادایی. بدجنمی (بیشتر در اسب). (از یادداشتهای مؤلف).
- بدقلقی کردن؛ بدخویی نمودن. ناسازواری کردن. (یادداشت مؤلف).
- بدقلقی کردن؛ بدخویی نمودن. ناسازواری کردن. (یادداشت مؤلف).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.