جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدزبانی: (تعداد کل: 1)
بدزبانی
[بَ زَ] (حامص مرکب) ژاژخایی و هرزه سرایی. (ناظم الاطباء). بذائت. بذائت لسان. ذرب. بذرب. بذاء. فحش. دشنام. ناسزا. بددهنی: تو همهء کلفتهای مرا با بدزبانی می تارانی. (یادداشت مؤلف).
- بدزبانی کردن؛ ناسزا گویی کردن. تندی و تیزی کردن :
تو با او چنین بدزبانی مکن
چنین تندی و دل گرانی مکن.فردوسی.
- بدزبانی کردن؛ ناسزا گویی کردن. تندی و تیزی کردن :
تو با او چنین بدزبانی مکن
چنین تندی و دل گرانی مکن.فردوسی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.