جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بدد: (تعداد کل: 3)

بدد

[بَ دَ] (ع اِ) حاجت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد). || طاقت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد): گویند ما لک به بدد. (منتهی الارب). || دوری میان دو ران از گوشتناکی و در چهارپا دوری میان هر دو دست. (از منتهی الارب) (ناظم...

بدد

[بَ دَ] (ع مص)(1) اَبَدّ گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به اَبَدّ شود.
(1) - از باب سمع. (ناظم الاطباء).

بدد

[بِ دَ] (ع اِ) جِ بُدّه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس). رجوع به بده شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.