جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بخیل: (تعداد کل: 2)

بخیل

[بَ] (ع ص) زفت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قتور. شحیح. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی) (دهار) (ناظم الاطباء). ضنین. (مجمل اللغه). (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی). سفله. ممسک. (مهذب الاسماء) (آنندراج). نحیح. مغارالکف. (از المنجد). جحام. رصّاصه. جبل. تَرِش. تارش. وجم. جبز. مجمد. جعد. لکز....

بخیل

[بَ] (اِ) بخیر. بیدگیاه. (ناظم الاطباء). بیدگیا. حرشف. کنگر. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم). و رجوع به بخیر و حرشف و کنگر شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.