جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بال: (تعداد کل: 10)

بال

(اِ) از انسان و حیوانات چرنده از کتف بود تا سر ناخن دست و بعضی گفته اند از شانه تا آرنج که مرفق باشد. (برهان قاطع). به لهجهء طبری بال بمعنی دست، در مازندرانی کنونی و گیلکی و قزوینی همچنین است. در اورامانی بالا و در سمنانی و لاسگردی و...

بال

(اِمص) ریشهء فعل از بالیدن. به معنی نمو کردن و بالیدن هم گفته اند و امر بدین معنی نیز هست. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). || (فعل امر) امر از بالیدن :
شاها هزار سال به عز اندرون بزی
وآنگه هزار سال به ملک اندرون ببال.
عنصری (از لغت فرس اسدی).
ای سرو...

بال

(ترکی، اِ) عسل. (برهان قاطع). در ترکی به معنی عسل و ماءالعسل است. (از حاشیهء برهان قاطع چ معین). عسل. (اوبهی) (فهرست مخزن الادویه) (غیاث اللغات).

بال

(اِ) زلف کوتاه زنها. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 175). || به هندی نام شعر است. (فهرست مخزن الادویه).

بال

(اِ) بیل آهنی. (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیل: اهل الکوفه فانهم یسمون المسحاه بال و بال بالفارسیه، بیل یا کلند. (از البیان و التبیین ج1 ص 232). کلنگ که بدان زراعت را اصلاح کنند. (ناظم الاطباء). کلند. (آنندراج). مر. (و مر، در لغت فارسی قدیم است و شاید اص بابلی بوده...

بال

(اِ) نوعی از ماهی فلوس دار بسیار بزرگ باشد و آن در دریای زنگ بهم میرسد و فساد بسیار میکند و گوشت آن خوشمزه بود. (برهان قاطع). بال و وال از لاتینی بالنا(1)بمعنی «در آب رونده» و در یونانی فالائینا(2)، در فنیقی بعلیم بمعنی آقای دریا، در تازی بال و...

بال

(ع اِ) دل. حال. خاطر. (برهان قاطع): ما بالک؛ حالت چگونه است؟ خطر ببالی؛ بدلم خطور کرد. (حاشیهء برهان قاطع). ما بالک؛ ای ما حالک. (ناظم الاطباء). ج، بالات. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). فؤاد. (یادداشت مؤلف). حال و شأن. (آنندراج) (شرفنامهء منیری). حال. (ترجمان القرآن جرجانی ص24) :...

بال

(فرانسوی، اِ)(1) رقص. رقص با جماعت. (یادداشت مؤلف). مشتق از باله(2) فرانسوی بمعنای رقصیدن. رقص با موزیک. جمعیت و گروهی که در محفلی با یکدیگر برقص درآیند. رقص در جوامع قدیم بشری وجود داشته است، اما بدین صورت که اختصاصاً شبی جمعی زن و مرد در محفلی گردآیند و برقصند...

بال

(اِخ)(1) ناحیه ای که در دشت های وسطای ساحل رودخانهء رن قرار گرفته و بنام مرکز آن «شهر بال» خوانده میشود.
(1) - Bale.

بال

(اِخ)(1) نام شهری در نواحی شمالی سویس که در برابر آلزاس فرانسه و ناحیهء «باد» آلمان واقع و مرکز ناحیهء بال است. این شهر قریب 135000 تن جمعیت دارد و «بالوا» خوانده میشوند که قریب سه ربع آن پروتستان و بقیه کاتولیک اند. چندین رشته راه آهن مهم به آن...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.