جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه باس: (تعداد کل: 5)
باس
(اِ) قدیم در مقابل حادث. (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). قدیم که باش نیز گویند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ دساتیر 234). و آن جزو اول باستان است. (حاشیهء برهان قاطع چ معین). بمعنی کهنه و قدیم از مجعولات دساتیر است. (یادداشت مؤلف). || زارع. کشاورز. (ناظم الاطباء).
باس
(فرانسوی، اِ)(1) قسمتی از یک قطعهء موسیقی که آهنگ آن در منتهای پستی و کوتاهی نواخته شود. || نام دیگری که سابقاً به ویلن سل(2) داده شده بوده است. || در موزیک های نظامی این لغت اصطلاحاً در مورد نوعی از شیپورهای خاص معروف به ساکسورن(3) داده میشود.
(1) - Basse.
(2)...
(1) - Basse.
(2)...
باس
(اِخ)(1) ژرژ. نام دریانورد انگلیسی که بوغاز معروف به «باس» را در تاسمانی بسال 1798 م. کشف کرد و این تنگه بنام او باقی ماند.
(1) - Bass (George).
(1) - Bass (George).
باس
(1) (اِخ) نام تنگه ای است در حدود تاسمانی (استرالیا)، که بوسیلهء ژرژباس در 1798 م. کشف شده وبهمین مناسبت بدین نام شهرت یافته است. رجوع به قاموس الاعلام ج 2 ص1196 شود.
(1) - Bass (detroit de...)
(1) - Bass (detroit de...)
باس
(اِخ) در شمال خاوری منوجان [ جیرفت ] در راه ریگان که در سه منزلی بندر هرموز است دو شهر باس و جکین در همسایگی یکدیگر واقع بود و هر کدام مسجد و بازاری جداگانه داشت. (ترجمهء سرزمین های خلافت شرقی لسترانج ص340).