جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بازکرده: (تعداد کل: 1)
بازکرده
[کَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) گشاده. ضد بسته. || شکافته به کارد و غیر آن : بریده دست خویش بر بر من فرود آورد، همهء آن باز کرده راست گشت. (تاریخ سیستان).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.