جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ایاس: (تعداد کل: 4)
ایاس
[اَ] (اِخ) همان ایاز است که نام غلام سلطان محمود باشد. (برهان) (آنندراج) (غیاث) (شرفنامه) :
گر تو مرد طالبی و حق شناس
بندگی کردن بیاموز از ایاس.عطار.
خویشتن را تو رها کن چون ایاس
تا ز شه بینی تو لطف بی قیاس.مولوی.
رجوع به آیاز و ایاز شود.
گر تو مرد طالبی و حق شناس
بندگی کردن بیاموز از ایاس.عطار.
خویشتن را تو رها کن چون ایاس
تا ز شه بینی تو لطف بی قیاس.مولوی.
رجوع به آیاز و ایاز شود.
ایاس
(ع مص) ناامید شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ایاس
[اِ] (اِخ) ابن قبیصهء طایی از اشراف طی و فصحاء و شجاعان جاهلیت بود وی به خدمت کسری اپرویز رسید و ولایت حیره به او داده شد. واقعهء «ذی قار» در این ایام بوقوع پیوست. وی به سال چهارم هجرت درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 134 و...
ایاس
[اِ] (اِخ) ابن معاویه بن قره مزنی. رجوع به ابوواثله شود.