جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انگشتگر: (تعداد کل: 1)
انگشتگر
[اَ گِ گَ] (نف مرکب)زغال ساز. فحام. زغال سوز. زغالی. (یادداشت مؤلف) :
وگر بگذری سوی انگشتگر(1)
ازو جز سیاهی نیابی دگر.فردوسی.
(1) - ن ل: وگر بگذری نزد انگشت.
ن ل: وگر تو شوی نزد انگشتگر.
وگر بگذری سوی انگشتگر(1)
ازو جز سیاهی نیابی دگر.فردوسی.
(1) - ن ل: وگر بگذری نزد انگشت.
ن ل: وگر تو شوی نزد انگشتگر.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.