جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه امیری: (تعداد کل: 6)

امیری

[اَ] (از ع، حامص) امیر بودن. شغل امیر. امارات. حکمرانی. (فرهنگ فارسی معین) : خواجهء بزرگ نشست و کارها راست کردند امیریِ باکالنجار را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345).
بسروریّ و امیر رعیت و لشکر
پذیردت ز خدا گر روی بحکم تبار.
(از تاریخ بیهقی چ ادیب ص279).
|| پادشاهی. سلطنت: برادر ما......

امیری

[اَ] (اِخ) از شاعرانی است که مقدم بر امیرعلی شیر نوایی بوده اند، و امیرعلی شیر در مجالس النفائس در ضمن شرح حال کسانی که در آخر زمان آنان بوده و ملازمت آنان را درک نکرده می نویسد: مولانا امیری ترک بود. نظم ترکی او هم نیک واقع شده ولی...

امیری

[اَ] (اِخ) امیربیگ، از ایل افشار و از شاعران قرن دهم هجری و معاصر صادقی کتابدار بوده. از اوست:
نیستم راضی که گوید غیر پیغام ترا
بی ادب ترسم که آرد بر زبان نام ترا.
یک قطره خون و صد غم و محنت، دل من است
یک دیدن و هزار بلا حاصل من است.
(از...

امیری

[اَ] (اِخ)محمدصادق خان، متخلص به امیری و مشهور به ادیب الممالک (1277 - 1336 ه .ق .). شاعر دورهء اخیر بود. رجوع به ادیب فراهانی شود.

امیری

[اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز با 105 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

امیری

[اَ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش لاریجان شهرستان آمل. این دهستان در قسمت شمال خاوری بخش واقع شده و منطقه ایست کوهستانی و دارای هوای سردسیر. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، لبنیات، انگور، گردو و عسل. این دهستان دارای ده آبادی و 2000 تن جمعیت است....
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.