جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امورات: (تعداد کل: 1)
امورات
[اُ] (از ع، اِ) جِ امور و ججِ امر(1): صدراعظم امورات لازمهء مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته... (از لایحهء قانون مشیرالدوله صدراعظم که بصحهء ناصرالدین شاه رسیده، از فرهنگ فارسی معین).
(1) - این جمع در فارسی فصیح معاصر بکار نمی رود. (یادداشت مؤلف).
(1) - این جمع در فارسی فصیح معاصر بکار نمی رود. (یادداشت مؤلف).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.