جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه القی: (تعداد کل: 3)

القی

[اَ لَ قا] (ع ص) زن سبک خیز. سریعه الوثب. رجوع به اِلقَه شود.

القی

[اُ] (معرب، اِ)(1) (مأخوذ از یونانی) یکی از اوزان طبی و آن معادل دو درخمی است. (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 37 و ترجمهء فرانسوی آن، ج 1 ص86 ذیل اشخیص).
(1) - OIque.

القی

[اَ] (اِخ) قلعهء استواری است از قلاع ناحیهء زوزان در «موصل». (از معجم البلدان). در «تاریخ کرد» (ص 97) آمده: القی (الک(1)) ناحیه ای در کردستان است. رجوع به تاریخ مذکور و «الک» شود.
(1) - Elek.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.