جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اطعام: (تعداد کل: 2)

اطعام

[اِ] (ع مص) خورانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طعام دادن. (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (تاج المصادر بیهقی). خوراندن. سور دادن. سور. اطعام کسی را؛ به غذا واداشتن وی را. طعمه دادن به کسی. (از اقرب الموارد) : او اطعام فی یوم ذی مسغبه؛ یا...

اطعام

[اِطْ طِ] (ع مص) اطعام بُسر؛ شیرین گردیدن غورهء خرما و مزه گرفتن. (منتهی الارب) (از آنندراج). طعم یافتن غورهء خرما. (از اقرب الموارد). || طعام خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بچشیدن. (زوزنی). || ادب پذیرفتن و اصلاح گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج). گویند: فلان لایطعم؛ ای لایتأدب و ینجع فیه ما...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.