جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اشکریز: (تعداد کل: 1)
اشکریز
[اَ] (نف مرکب) اشکبار. گریان. رجوع به اشکبار شود. چشمی که اشک بسیار می افشاند. (ناظم الاطباء). || عاشق. (آنندراج) :
دیدی مرا بعید که چون بودم
با چشم اشکریز و دل بریان.فرخی.
خاک لرزید و درآمد در گریز
گشت او لابه کنان و اشکریز. مولوی.
دیدی مرا بعید که چون بودم
با چشم اشکریز و دل بریان.فرخی.
خاک لرزید و درآمد در گریز
گشت او لابه کنان و اشکریز. مولوی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.