جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اشتغال: (تعداد کل: 1)
اشتغال
[اِ تِ] (ع مص) به کاری پرداختن. (منتهی الارب) (آنندراج). مشغول شدن. (تاج المصادر) (زوزنی) (مؤید الفضلا). به کاری درشدن. به کاری سرگرم بودن :اشتغال بشرح احوال هر یک مقصود کتاب فایت گرداند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 257).
زآن بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست.
سعدی(بدایع).
|| (اصطلاح نحو)...
زآن بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست.
سعدی(بدایع).
|| (اصطلاح نحو)...