جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسعاد: (تعداد کل: 1)
اسعاد
[اِ] (ع مص) نیک بخت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء). نیکبخت گردانیدن. (زوزنی). || یاری کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (مؤید الفضلاء). یاری. (غیاث). یاوری. مساعدت :
التجا بر تست و بر امداد تو
تکیه بر اشفاق و بر اسعاد تو.مولوی.
|| یاری دادن زن مر دیگری را در نوحه...
التجا بر تست و بر امداد تو
تکیه بر اشفاق و بر اسعاد تو.مولوی.
|| یاری دادن زن مر دیگری را در نوحه...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.