جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آبستنی: (تعداد کل: 1)
آبستنی
[بِ تَ] (حامص) حَبَل. (دهار). حمل. باروری. بار :
ترا پنج ماهست از آبستنی
از این نامور بچهء رستنی.فردوسی.
زآبستنی تهی نشوی هرگز
هرچند روزروز همی زایی.ناصرخسرو.
- امثال: آبستنی نهان بود و زادن آشکار.
ترا پنج ماهست از آبستنی
از این نامور بچهء رستنی.فردوسی.
زآبستنی تهی نشوی هرگز
هرچند روزروز همی زایی.ناصرخسرو.
- امثال: آبستنی نهان بود و زادن آشکار.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.