[یَ / یِ زَ] (ص مرکب) ترجمهء متفق اللسان که به معنی متفق و یکدل است. (آنندراج). با یک آواز و صدا و متفق. (ناظم الاطباء). هم آواز. متحدالقول. متفق الکلمه. هم قول. همزبان. (یادداشت مؤلف). متفق القول :
همه یک زبان آفرین خواندند
بر تخت زر گوهر افشاندند.فردوسی.
همه همواره یک زبان...