جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه یکدلی: (تعداد کل: 2)
یکدلی
[یَ / یِ دِ] (حامص مرکب) اتحاد و یک جهتی. (آنندراج). موافقت. اتفاق. یگانگی. (ناظم الاطباء). صفا. مصافات. صمیمیت. خلوص. (یادداشت مؤلف) :
پرآشوب شد کشور سندلی
بدان نیکخواهی و آن یکدلی.فردوسی.
آن ره و آن یکدلی که با ملک او راست
موسی عمران ندیده بود ز هارون.فرخی.
دشمنان هر دو جانب چون حال یکدلی...
پرآشوب شد کشور سندلی
بدان نیکخواهی و آن یکدلی.فردوسی.
آن ره و آن یکدلی که با ملک او راست
موسی عمران ندیده بود ز هارون.فرخی.
دشمنان هر دو جانب چون حال یکدلی...
یکدلی
[یَ / یِ دِ] (حامص مرکب) اتحاد و یک جهتی. (آنندراج). موافقت. اتفاق. یگانگی. (ناظم الاطباء). صفا. مصافات. صمیمیت. خلوص. (یادداشت مؤلف) :
پرآشوب شد کشور سندلی
بدان نیکخواهی و آن یکدلی.فردوسی.
آن ره و آن یکدلی که با ملک او راست
موسی عمران ندیده بود ز هارون.فرخی.
دشمنان هر دو جانب چون حال یکدلی...
پرآشوب شد کشور سندلی
بدان نیکخواهی و آن یکدلی.فردوسی.
آن ره و آن یکدلی که با ملک او راست
موسی عمران ندیده بود ز هارون.فرخی.
دشمنان هر دو جانب چون حال یکدلی...