[یَ لَ] (ع اِ) جوشن چرمین. یلبه، یکی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) :
چنانکه ماه همی آرزو کند که بود
مر اسب او را آرایش لگام و یلب.فرخی.
|| سپر یا زره چرمین یا به خصوص کلاه چرمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). سپر از پوست. (مهذب الاسماء). || پولاد و آهن بی...