[فَ / فِ] (ص) بیهوده. (لغت فرس)(1). هرزه و بیهوده. (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا). بیهوده و یاوه و باطل و بی معنی و هرزه. (ناظم الاطباء) :
کی کردار بر اورنگ بزرگی بنشین
می گردان که جهان یافه و گردانستا.دقیقی.
سوی کاردانانش نامه نوشت
که ما را خداوند یافه نهشت.دقیقی.
نشست اندر ایران به...