جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه گیلک: (تعداد کل: 3)

گیلک

[لَ] (ص، اِ) به زبان گیلان، مردم عامی و روستایی و رعیت را گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (فرهنگ شعوری). || از اهل گیلان. گیلانی. گیلی. جیلی. جیلانی.

گیلک

[لَ] (اِ) اسم فارسی زعرور باشد. (فهرست مخزن الادویه). گیل. گیل سرخ. رجوع به زعرور شود.

گیلک

[لَ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 5500 گزی شمال باختر فیروزآباد و هزارگزی شوسهء شیراز به فیروزآباد. محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنهء آن 241 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و برنج و شغل اهالی...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.