جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گومه: (تعداد کل: 3)
گومه
[مَ / مِ] (اِ) کومه. (حاشیهء برهان قاطع چ معین). به واو مجهول خانه ای را گویند که از نی و چوپ و علف سازند. (برهان قاطع). صحیح کلمه کومه است. رجوع به کومه شود. || رنگ و آن را گونه گویند. (فرهنگ جهانگیری). ظاهراً مصحف گونه است.
گومه
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندرهء شهرستان سنندج. واقع در 36000 گزی شمال باختر دیواندره و 8000 گزی شمال راه شوسهء دیواندره به سقز. کوهستانی و سردسیر است. 360 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، و شغل اهالی زراعت...