[گُ گَ تَ / تِ] (ن مف مرکب)گمشده. از دست رفته. فقید. مفقود. ضال. ضاله. ضایع :
همچو گم گشتگان همی گشتند
اندر آن دشت عاجز و مضطر.فرخی.
پژوهش کنان چاره جستند باز
نیامد به کف عمر گم گشته باز.نظامی.
مرغ و ماهی در پناه عدل تست
کیست آن گم گشته کز فضلت نجست.
مولوی.
نشان یوسف گم...