جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گشایش: (تعداد کل: 6)
گشایش
[گُ یِ] (اِمص) فرج. فتوح. گشاد. گشودن. فتح: فرج؛ گشایش و دور کردن اندوه را. (منتهی الارب) :
هرکه نخواهد همی گشایش کارش
گو بشو و دست روزگار فروبند.رودکی.
نخستین سخن کو گشایش کنم
جهان آفرین را ستایش کنم.فردوسی.
|| توضیح و تبیین :
چون گشایشهای دینی را ز لفظش بشنوی
سخره زآن پس بر گشایشهای افلاطون...
هرکه نخواهد همی گشایش کارش
گو بشو و دست روزگار فروبند.رودکی.
نخستین سخن کو گشایش کنم
جهان آفرین را ستایش کنم.فردوسی.
|| توضیح و تبیین :
چون گشایشهای دینی را ز لفظش بشنوی
سخره زآن پس بر گشایشهای افلاطون...
گشایش
[گُ یِ] (اِ) نام آهنگی است در موسیقی. رجوع به آهنگ شود.
گشایش
[گُ یِ] (اِخ) مولانا... از جملهء ملایانی است که در سال 842 ه . ق . به اورامان سفر کرد تا مردم آنجا را قرآن تعلیم دهد. این ملا چشمانی ضعیف داشت. (از تاریخ کرد رشیدیاسمی ص122).
گشایش
[گُ یِ] (اِخ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 35هزارگزی جنوب باختر مرکز سراسکند و 2هزارگزی به خط آهن میانه به مراغه. منطقه ای است کوهستانی، هوای آن معتدل و دارای 278 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و...
گشایش
[گُ یِ] (اِخ) دهی است از دهستان از سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 3هزارگزی جنوب خاوری مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و دارای 262 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانهء مردق و چشمه است. محصول آن غلات، چغندر، کرچک، بادام،...