جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه گزارشگر: (تعداد کل: 1)

گزارشگر

[گُ رِ گَ] (ص مرکب) (از: گزارش + گر، پسوند شغل) (حاشیهء برهان چ معین). معبر و تعبیرکنندهء خواب. (برهان) (آنندراج). || اداکننده. شرح کننده. تفسیرکننده. مفسر :
چارگوهر به سعی هفت اختر
شده بیرنگ را گزارشگر.سنایی.
گزارشگر دفتر خسروان
چنین کرد مهد گزارش روان.نظامی.
|| آورنده. || برنده. || قبول کننده. (برهان) (آنندراج).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.