[گَ دِ] (اِمص) گردیدن که چرخ زدن است. (برهان) (آنندراج). سیر. حرکت دورانی. دور زدن :
به یک گردش به شاهنشاهی آرد
دهد دیهیم و طوق و گوشوارا.رودکی.
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامهء خانه به تبک فاخته گون شد.رودکی.
مکن امید دور و آز دراز
گردش چرخ بین چه کرمند است.خسروی.
از این زمانهء...