جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گردآلود: (تعداد کل: 2)
گردآلود
[گَ] (ن مف مرکب) غبارآلوده. (آنندراج). مغبر. اغبر. خاک آلوده. به خاک آلوده. گرد و خاک گرفته :
چون زمین از گلیم گردآلود
سایهء گل بر آفتاب اندود.نظامی.
قبا بر قد درویشان چنان زیبا نمی آید
که آن خلقان گردآلود بر بالای درویشان.
سعدی (بدایع).
گرچه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمهء خورشید...
چون زمین از گلیم گردآلود
سایهء گل بر آفتاب اندود.نظامی.
قبا بر قد درویشان چنان زیبا نمی آید
که آن خلقان گردآلود بر بالای درویشان.
سعدی (بدایع).
گرچه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمهء خورشید...