[گَ] (ص) هر چیز گنده و قوی و سطبر. (برهان) (آنندراج) (غیاث). سترگ و بزرگ. فربه :
یک زمان چون خاک سبزت میکند
یک زمان پرباد و گبزت میکند.
مولوی (مثنوی).
نان چو معنی بود بود آن خار سبز
چونکه صورت شد کنون خشک است و گبز.
مولوی (مثنوی).
در فلان بیشه درختی هست سبز
پس بلند و...