جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کینه جوی: (تعداد کل: 1)
کینه جوی
[نَ / نِ] (نف مرکب)انتقام خواهنده. انتقام طلب. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). انتقام جو. انتقام کشنده :
جز به مادندر نماند این جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
چنان همچو کیخسرو کینه جوی
تو را بیش بود از کیان آبروی.دقیقی.
منم پور آن...
جز به مادندر نماند این جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
چنان همچو کیخسرو کینه جوی
تو را بیش بود از کیان آبروی.دقیقی.
منم پور آن...