جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کپل: (تعداد کل: 2)
کپل
[کَ پَ] (اِ) کفل. کفچل. سرین. سطح خارجی سرین آدمی و جانوران. سرین آدمی و جانوران. (فرهنگ فارسی معین ذیل کفل). قسمت خلفی بالای ران. رجوع به کفل و رجوع به سرین شود.
کپل
[کُ پُ] (ص) (در تداول عامه) آدمی کوتاه و فربه. (یادداشت مؤلف). دارای اندام گوشتین. آکنده گوشت. که اندام به گوشت آکنده دارد.
- پا کپلی؛ خطابی دارندهء پای گوشتین و فربه را.
- دست کُپلی؛ خطابی شخص دارندهء دست فربه را.
- پا کپلی؛ خطابی دارندهء پای گوشتین و فربه را.
- دست کُپلی؛ خطابی شخص دارندهء دست فربه را.