جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کوفته: (تعداد کل: 1)
کوفته
[تَ / تِ] (ن مف) کوبیده. خردکرده. (فرهنگ فارسی معین). کوبیده. خردشده. آس شده. مدقوق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چون که یکی تاج و بساک ملوک
باز یکی کوفتهء آسیاست.
کسائی (از یادداشت ایضاً).
اگر ماده خامتر باشد ضماد از کرنب پخته و برگ بادیان پخته و کوفته سازند. (ذخیرهء خوارزمشاهی، یادداشت...
چون که یکی تاج و بساک ملوک
باز یکی کوفتهء آسیاست.
کسائی (از یادداشت ایضاً).
اگر ماده خامتر باشد ضماد از کرنب پخته و برگ بادیان پخته و کوفته سازند. (ذخیرهء خوارزمشاهی، یادداشت...