جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کشاله: (تعداد کل: 1)
کشاله
[کَ / کِ لَ / لِ] (اِ) دنباله و هرآنچه مانند دنب از پس چیزی کشیده شود. (ناظم الاطباء). امتداد. کشش.
- کشالهء ران؛ کش ران. فصل مشترک بین شکم و ران. بن ران. بیخ ران. بیغولهء ران. کشال. رجوع به کش و کشال شود.
- کشالهء ران؛ کش ران. فصل مشترک بین شکم و ران. بن ران. بیخ ران. بیغولهء ران. کشال. رجوع به کش و کشال شود.