جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کامروا: (تعداد کل: 1)
کامروا
[رَ] (ص مرکب) کسی که هرچه بخواهد برایش مهیا شود. (فرهنگ نظام). مقابل کام کش. (از آنندراج). برخورنده و متمتع. (ناظم الاطباء). کامیاب. کامران. نیکبخت. پیروز :
خجسته بادت و فرخنده و مبارک باد
نواز و خلعت و تشریف شاه کامروا.؟
خدایگان جهان شادکام و کامروا
کمینه چاکر بر درگهش دو صد هوشنگ.
فرخی.
دل من...
خجسته بادت و فرخنده و مبارک باد
نواز و خلعت و تشریف شاه کامروا.؟
خدایگان جهان شادکام و کامروا
کمینه چاکر بر درگهش دو صد هوشنگ.
فرخی.
دل من...