(اِ) شی ء. (منتهی الارب) (دهار). پدیده. تعبیری عام هر موجود و موضوع و حال را :
نباید جز آن چیز کاندر خورد.دقیقی.
ز پندت نبد هیچ مانیده چیز
ولیکن مرا خود پر آمد قفیز.فردوسی.
خوبتر چیز در جهان سخن است
خلق آن خواجه خوبتر ز سخن.فرخی.
از کمال هیچ چیزی نیست شادی عقل را
زآنکه کامل...