جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چهارراه: (تعداد کل: 6)
چهارراه
[چَ / چِ] (اِ مرکب) جائی که دو راه یا دو کوچه همدیگر را قطع کنند. محل تقاطع دو کوچه یا دو راه یا دو خیابان. آنجا که از چهار جهت و سوی گذر و معبر ممتد گردد و هر معبری راهی مقابل خود و ممتد در جهت مخالف خود...
چهارراه
[چَ/ چِ] (اِ مرکب) داروئی است. و صاحب ذخیرهء خوارزمشاهی در ترکیب معجون شلیثا نام آن آرد و به تازی آن را تراب اربعه گویند. (یادداشت مؤلف).
چهارراه
[چَ] (اِخ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویهء شهرستان بهبهان. در 12هزارگزی باختر لنده مرکز دهستان واقع است. 100 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع آنان دستی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
چهارراه
[چَ] (اِخ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. در 15هزارگزی خاور فهلیان و 4 هزارگزی خاور شوسهء کازرون به بهبهان واقع است. 300 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود، محصولش غلات، حبوبات و برنج است. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ...
چهارراه
[چَ] (اِخ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، 165 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
چهارراه
[چَ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. در 46هزارگزی جنوب باختر سمیرم واقع است. 51 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج10).