جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چرکن: (تعداد کل: 2)
چرکن
[چِ کِ] (ص نسبی) چیزی کثیف. (برهان) (آنندراج). هر چیز کثیف و پلید و ناپاک. (ناظم الاطباء). چیز چرک دار. (فرهنگ نظام). چرکین. چرگن. آلودهء به چرک. چرک آلود. چرکناک. شوخگن. شوخگین. رجوع به چرک و چرگن شود. || زخمی که پیوسته از آن چرک و ریم رود. (برهان) (آنندراج)....
چرکن
[چَ کَ] (اِخ) ده کوچکی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد که در 7هزارگزی جنوب لردگان و 6هزارگزی راه لردگان به پل کره واقع است و 11 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).