جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چالش: (تعداد کل: 2)
چالش
[لِ](1) (اِمص) چالیش. رفتاری که از روی ناز و تکبر و عجب کنند. (برهان) (جهانگیری) (ناظم الاطباء). رفتار کسی از روی تکبر و نخوت و ناز است در برابر حریف کارزار. (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ نظام). حرکت زیبا و ظریف و از روی عجب و خرامش و بزرگواری. (ناظم الاطباء)....
چالش
[لِ] (اِمص) (اسم مصدر از چالشمق ترکی) به معنی زد و خورد(1). جدال. تلاش. || کشتی. مصارعت.
(1) - در ترکی نیز بمعنی زد و خورد است. «نداب 3: 5 -6 ص 63». (حاشیهء برهان چ معین).
(1) - در ترکی نیز بمعنی زد و خورد است. «نداب 3: 5 -6 ص 63». (حاشیهء برهان چ معین).