جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پیچیدن: (تعداد کل: 1)
پیچیدن
[دَ] (مص) درنوشتن. درنوردیدن. نوردیدن. لوله کردن. التواء. ملتوی کردن.(1) تافتن. پیچ دادن. طیّ، چنانکه در نامه ای و طوماری. طی کردن. طومار کردن. مطوی کردن. نوشتن. نبشتن. عصب. (منتهی الارب). اقطرار. انطواء. اهتصار. جلز. تجلیز. (منتهی الارب). || پیچ خوردن. گردیدن بجهتی یا سمتی. منحرف شدن. گشتن از سویی...