[پَ / پِ وَ تَ / تِ] (ن مف) متصل. ملصق. بهم بسته. بلافصل. بی فاصلهء مکانی. پیوندکرده شده. موصول. مرصوص. مربوط. ملتصق. بیکدیگر دوسیده. ملحق. لاحق. ملحق شده : جنیانجکث، قصبهء تغزغز است... و مستقر ملک است و بحدود چین پیوسته است. و حدودش (حدود ایلاق) بفرغانه و چذغل...