جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پیرافشانی: (تعداد کل: 1)
پیرافشانی
[اَ] (حامص مرکب) کار جوانانه کردن در پیری. (آنندراج). کارهای جوانان در هنگام پیری کردن :
خزان آمد گریبانی به رندی چاک خواهم زد
بمن ده می که پیرافشانی چون تاک خواهم زد.
بابافغانی (از آنندراج).
خزان آمد گریبانی به رندی چاک خواهم زد
بمن ده می که پیرافشانی چون تاک خواهم زد.
بابافغانی (از آنندراج).
