جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پلیس: (تعداد کل: 3)
پلیس
[پَ] (اِ) در اصطلاح بنایان، ناهمواری.
پلیس
[پُ] (فرانسوی، اِ)(1) لفظ فرانسوی که در فارسی بمعنی پاسبان ادارهء شهربانی (نظمیه) و گاه بمعنی آن ادارهء شهربانی استعمال میشد . عسس. محتسب.
(1) - Police.
(1) - Police.
پلیس
[پْلَ / پِ لَ] (اِخ)(1) نام نهری است در کشور آلمان. این نهر از ساکس شروع شده رو به شمال جاری میشود و پس از طی 110هزار گز به رودخانهء الستر بلانش میریزد. (قاموس الاعلام ترکی در مادهء پلایسه).
(1) - Pleisse.
(1) - Pleisse.