جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پسر: (تعداد کل: 1)
پسر
[پُ / پَ سَ] (اِ)(1) پور. پوره. (برهان قاطع). پُس. فرزند نرینه. ریکا. ابن. ولد. ریمن؟. (برهان قاطع). واد؟. (برهان قاطع). ابنم. (منتهی الارب) :
پسر بُد مر او را یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر نامجوی.فردوسی.
بخوردن نشستند با یکدگر
سیاوش پسر گشت و پیران پدر.فردوسی.
کنون کارگر شد که بیکار گشت
پسر پیش چشم...
پسر بُد مر او را یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر نامجوی.فردوسی.
بخوردن نشستند با یکدگر
سیاوش پسر گشت و پیران پدر.فردوسی.
کنون کارگر شد که بیکار گشت
پسر پیش چشم...