جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پرگناه: (تعداد کل: 1)
پرگناه
[پُ گُ] (ص مرکب) که گناه بسیار دارد. اَثیم. بزه کار :
چهارم که از کهتر پرگناه
نجوشد سر نامور پیشگاه.فردوسی.
بشد موبد و پیش او دخت شاه
همی رفت لرزان دل و پرگناه.فردوسی.
وزان پرگناهان زندان شکن
که گشتند با نوشزاد انجمن.فردوسی.
همه بندهء پرگناه توایم
به بیچارگی دادخواه توایم.فردوسی.
بیامد بنزدیک ایران سپاه
سری پر ز کینه دلی...
چهارم که از کهتر پرگناه
نجوشد سر نامور پیشگاه.فردوسی.
بشد موبد و پیش او دخت شاه
همی رفت لرزان دل و پرگناه.فردوسی.
وزان پرگناهان زندان شکن
که گشتند با نوشزاد انجمن.فردوسی.
همه بندهء پرگناه توایم
به بیچارگی دادخواه توایم.فردوسی.
بیامد بنزدیک ایران سپاه
سری پر ز کینه دلی...