جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پروا: (تعداد کل: 1)
پروا
[پَرْ] (اِ) محابا. باک. رهب. روع. مخافت. فَزَع. مهابت. بیم. ترس. هراس. رعب. خوف. جبن. وَجل :
جوان و شوخ و فراموشکار و ناپرواست
زمان زمان ز من خسته اش که یاد دهد.
امیرخسرو.
سرّ این نکته مگر شمع برآرد بزبان
ورنه پروانه ندارد بسخن پروائی.حافظ.
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق...
جوان و شوخ و فراموشکار و ناپرواست
زمان زمان ز من خسته اش که یاد دهد.
امیرخسرو.
سرّ این نکته مگر شمع برآرد بزبان
ورنه پروانه ندارد بسخن پروائی.حافظ.
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق...