[پَرْوْ] (اِخ) پروین. ثرّیا. پرَن. و آن چند ستاره است در کوهان ثور :
ببالای تو در چمن سرو نیست
چو رخسار تو تابش پرو نیست.فردوسی.
برخ همچو پرو و ببالا چو سرو
میان همچو غزو و برفتن تذرو.
(از لغت نامهء اسدی).
سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز
کنون که زین دو...