جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پرشور: (تعداد کل: 2)
پرشور
[پُ] (ص مرکب) پرحرارت و حرکت.
- سری پرشور داشتن، کلهء پرشور داشتن؛سری پرحرارت و جنب و جوش داشتن.
- سری پرشور داشتن، کلهء پرشور داشتن؛سری پرحرارت و جنب و جوش داشتن.
پرشور
[پَ شَ] (اِخ) ناحیتی از نواحی هند به سمت غربی آب سند و علی التقریب به ده فرسنگی آن و آن بعهد غزنویان در جزو ولایات ایشان بود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیهء ص 336 - 545-675 و ترجمهء تاریخ یمینی ص 201 شود.