جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پرستیز: (تعداد کل: 1)
پرستیز
[پُ سِ] (ص مرکب) پرخاشجوی. پر از پرخاش. پرخصومت. پرخشم. پرعناد. پرجنگ و ستیز :
ابر بیدرفش افکند رستخیز
ازو جامه پرخون و جان پرستیز.دقیقی.
گرامی خرامید با خشم تیز
دل از کینهء خستگان پرستیز.دقیقی.
برومی عمود و بشمشیر تیز
بگشتند با یکدگر پرستیز.فردوسی.
بگفت این و بنهاد رخ در گریز
اگر چند بودش دل پرستیز.فردوسی.
دگر جنگ دیوی...
ابر بیدرفش افکند رستخیز
ازو جامه پرخون و جان پرستیز.دقیقی.
گرامی خرامید با خشم تیز
دل از کینهء خستگان پرستیز.دقیقی.
برومی عمود و بشمشیر تیز
بگشتند با یکدگر پرستیز.فردوسی.
بگفت این و بنهاد رخ در گریز
اگر چند بودش دل پرستیز.فردوسی.
دگر جنگ دیوی...